پ ن پ خنده دار
پ ن پ های توپ خنده دار آخر خرداد ماه ۹۲
پ ن پ های جدید و خنده دار سری ۲۵ خرداد ماه ۹۲ را در این مطلب بخوانید و حسابی بخندید و لذت ببرید…..
برای مشاهده پ ن پ خنده دار به ادامه مطلب بروید…
سر کلاس معارف بودیم
وسط امتحان کتاب باز کردم
بغلیم گفت تقلب می کنی؟
گفتم پـَـــ نــه پـَـــ دارم درس می خونم
.
.
.
میخواستم بخوابم به برادرم گفتم لامپو خواموش کن
گفت نورش اذیت می کنه؟
گفتم : پــَ … گفت: جرات داری بگو؟
گفت : پتو می کشم سرم خوب.
گفت آفرین بلاخره آدم شدی
گفتم پـَـــ نــه پـَـــ فکر کردی تا ابد الاغ می مونم
.
.
.
دوستم میگه این آفریقایی ها شامپوهم به خودشون میزن!؟!
میگم پـَـــ نــه پـَـــ شامپو کجا بوده بابا اینا مشکین تاژ میزنن
.
.
.
پسر خالم با فک و فامیل خودش و نامزدش رفته محضر !
حاجیه می گه سلامتی اومدین عقد کنید؟
اونم در اومده گفته پـَـــ نــه پـَـــ اومدم نن جونمو برای شما صیغه کنم ، اینارم آوردم شاهد !
.
.
.
با دوستم رفتیم دکتر واسه عمل بینیش
دکتر میگه میخوای بینیتو کوچیک کنی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدیم بکوبیمش ۳ طبقه بسازیم
.
.
.
رفتم تو آپارتمان دارم گوشت قربونی بین همسایه ها پخش میکنم
یارو میپرسه نذریه؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ با خود گوسفنده مشکل داشتیم کشتیمش!!!
.
.
.
نصف صورتم ورم کرده رفتم دکتر، دکتره می گه آبسه کرده؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ باده اون ور صورتم خوابیده!!!
.
.
.
تو یه ساختمون نیمه کاره با کلاه ایمنی وایسادم
کارگره میگه مهندس کلاه گذاشتی آجر تو سرت نخوره؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام آقای ایمنی بیاد با هم کلیپ انیمیشن بازی کنیم
.
.
.
رفته بودم خونه عمم وقتی برگشتم
مامانم گفت : اِ اومدی؟
من : پَ نَ پَ هنوز خونه عمم یه نیم ساعت دیگه میام
.
.
.
عاقد : آیا بنده وکیلم ؟
پَـــ نه پَـــــ متهمی !
الان پاتو از عروسی بذاری بیرون ، یگان ویژه میریزه خلع سلاحت میکنه !
.
.
.
بابا میگه بیا این پریز برقُ درست کن
رفتم درست کنم میگه : کنتور برقُ بزنم؟
پَـــ نه پَــــ اول با زبون خوش بگو منُ نگیره اگه گوش نکرد بزنش
.
.
.
رفتیم مدرسه واسه گرفتن کارنامه
مدیر : اومدی کارنامه بگیری؟
پَ نَ پَ اومدم حال شما رو بپرسم
.
.
.
رفتیم رستوران
گارسون : چیزی میل دارین
من : پَ نَ پَ اومدیم ببینیم اگه تو اشپزخونه چیزی کم دارین بریم بگیریم.
.
.
.
رفتم آسایشگاه ، برای دیدن سالمندان !
مسئولش میپرسه : اومدی عیادت ؟
پـَـــ نه پـَــــ اومدم دوتا از این پیرمردا رو ببرم بزرگشون کنم
.
.
.
دارم حرف میزنم هی زبونم میگیره
بابام میگه: چته زبونت بند اومده ؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام حرف بزنم اینجا بد آنتن میده!!!
.
.
.
تو صف پمپ گاز منتظرم تا نوبتم بشه
یارو زده به شیشه میگه آقا شما هم میخوای گاز بزنی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ من میخوام ببلعم !
.
.
.
کمرم درد می کنه یه پارچه بستم بهش
داداشم میگه کمرت درد می کنه؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام ادای داداش کایکو رو در بیارم.
.
.
.
رفتم باغ وحش از نگهبانه میپرسم : ببخشید آقا ،قفس شیرا کجاست ؟
میگه بازدید کننده ای ؟
پـــَ نه پــَــ از اقوامشون هستم ! اینورا کار داشتم گفتم یه سری بهشون بزنم !
.
.
.
تو این گرما که سگ تب می کنه رفتم سوپر مارکت می گم : یه ایستک بدید
فروشنده می گه : خنک باشه؟
پ نه پگرم بده می ریزم تو نعلبکی خنک شه !
.
.
.
به مادرم می گم : یه دختر دیدم خوب ، پاک ، نجیب ، سر به راه ، تحصیل کرده
می گه : می خوای بریم خواستگاریش؟
می گم : پ نه پ خواستم یاد آوری کنم آدم های خوب هنوز پیدا می شه
.
.
.
در پارکینگ و باز کردم برم تو یارو اومده جلوش پارک کرده می گه می خوای بری تو؟
پ نه پ ماشینه بهونه گیر شده در و باز کردم ببینه هیچ کدوم از دوستاش تو کوچه نیست
.
.
.
همسایمون تو لباس فرم منو دیده می گه : رفتی سربازی؟
پ نه پ هنوز نرفتم یه چند روزی آزمایشی اومدم ببینم حال و هواش چطوره اگه خوشم اومد بمونم
.
.
.
به دوستم می گم : ببین تن ماهی تاریخ انقضاش کیه؟
می گه : یعنی تاریخ خراب شدنش؟
پ نه پ تاریخ تولدشو ببین می خوام یه کادوی در خور براش بگیرم
.
.
.
تو بهشت زهرا دنبال قبر یکی می گشتیم
یه آدم خوشحال اومده داره با ما رو سنگ قبرا رو می خونه
بعد می گه : دنبال قبر کسی می گردین ؟
پ نه پ اینجا غریبم می خوام ببینم همشهری چیزی پیدا نمی کنم
.
.
.
شب ساعت ۱۱ اومدم خونه
بابام آیفونو برداشته می گه : می خوای بیای بالا ؟
می گم : پ نه پ آشغالا رو که میاری پایین ماهیانه منم بیار !
.
.
.
رفتم الکتریکی می گم : آقا سه راهی دارین؟
می گه : سه راه برق؟
پ نه پ سه راه آذری
.
.
.
رفتم نونوایی یارو می پرسه نون می خوایید ؟
پ نه اومدم دست و پامو آردی کنم برم سروقت شنگول و منگول
.
.
.
خونمون رو عوض کردیم
به بابام می گم : کی واسه خونه خط می گیری
می گه : خط تلفن ؟
پ نه پ الان یکان و کودک رو بورسه اصن جلوه ی خاصی به متن می ده!
.
.
.
رفتم سر قبر بابابزرگم
یارو اومده پیشم می خواد سر حرفو باز کنه می گه : فوت کردن؟
پ نه پ با بچه های همسایه دعواش شده خودشو زده به خواب که دعواش نکنم !